سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملیـحـــــــــــــــــــــــــــانه

انتخابات

 

 

انتخابات نزدیک است و این لینکها نتیجه ی گشت و گذار در چند تا سایت خبریست.

مهدی کروبی
محمود احمدی نژاد
محسن رضایی
گزارش کامل هفتمین کنگره‌ حزب جوانان ایران اسلامی
دو بیانیّه انتخاباتی از آیت الله بهجت (ره)
اصرار آمریکا بر شکست احمدی‌نژاد حجتی برای رای‌ دادن به اوست
نشست حامیان موسوی/ خاتمی نگفت چرا کنار رفته است
نشنال: ایران به دنبال ترغیب مردم جهت شرکت در انتخابات است  
تردید خاتمی درخصوص سنگ تمام گذاشتن تبلیغاتی برای موسوی
روزنامه کروبی: روزنامه موسوی دروغ می‌گوید، کروبی بیمار نیست
رهبر انقلاب در اجتماع پرشکوه مردم بیجار مردم مانع سر کار آمدن کسانی شوند که با تسلیم مقابل دشمن آبروی ملت را می‌برند
میرحسین حیف شد
دولت نهم؛عبور از مکتب ارتباطی لیبرال و تأسیس مکتب بازگشت 


انسیه

 


از سخنان اهل‏بیت عصمت و طهارت استفاده مى‏شود که مصحف فاطمه بعد از رحلت رسول خدا که فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام به شدت محزون بود، (در طول هفتاد و پنج روز مدت زندگى آن حضرت بعد از پدرش)، نازل شده است.
حضرت امام صادق علیه‏السلام در این باره مى‏فرمایند:
ان فاطمه علیهاالسلام مکثت بعد رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله خمسه و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان یاتیها جبرئیل فیحسن عزاها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على علیه‏السلام یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمه.(1)
به یقین فاطمه علیهاالسلام بعد از پدرش تنها هفتاد و پنج روز در این جهان زندگى کرد و در طول آن مدت غمها و غصه‏هاى زیادى را تحمل نمود.
جبرئیل در آن ایام به طور مرتب به حضور فاطمه علیهاالسلام نازل مى‏شد و او را در عزاى پدر تسلیت مى ‏گفت و از مقام و جایگاهش در آن سوى جهان با خبر می ساخت و همچنین از اوضاع آینده‏ى دنیا و سرنوشت بچه‏هایش آگاه مى‏نمود و على علیه‏السلام آنها را مى‏نوشت و همه‏ى اینها مصحف فاطمه علیهاالسلام را تشکیل مى‏داد.
و در یک حدیث دیگرى امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:
مصحف فاطمه ما فیه شى‏ء من کتاب اللَّه و انما هو شى‏ء القى علیها بعد موت ابیها. (2)
در مصحف فاطمه چیزى از آیات قرآن نیست، بلکه آن مصحفى است که بعد از فوت پدرش به او داده شده است.
و بالاخره در حدیث سومى از امام جعفر صادق مى‏خوانیم:
ان اللَّه تعالى لما قبض نبیه صلى اللَّه علیه و آله دخل على فاطمه علیهاالسلام من وفاته من الحزن ما لایعلمه الا اللَّه عز و جل فارسل الیه ملکا یسلى غمها و بحدثها فشکت ذلک الى امیرالمؤمنین علیه‏السلام فقال علیه‏السلام: اذا احسست بذلک و سمعت الصوت قولى لى فاعلمته بذلک فجعل امیرالمؤمنین یکتب کلما سمع حتى اثبت من ذلک مصحفا... (3) خداوند چون رسول خدا را قبض روح کرد، فاطمه‏ى زهرا از این جهت به شدت محزون گشت که جز خدا کسى از درد دل او خبر نداشت.
لذا ملکى را به سوى او فرستاد، تا وى را تسلیت گفته و با او گفتگو کند.
فاطمه علیهاالسلام این موضوع را به اطلاع على علیه‏السلام رسانید، آن حضرت فرمود: هرگاه چنین احساس کردى مرا با خبر کن. بدین صورت فاطمه على علیه‏السلام را از آمدن ملک با خبر می ساخت، و على علیه‏السلام گفتگوها را مى‏نوشت. از این طریق مصحف فاطمه به وجود آمد. از این احادیث استفاده مى‏کنیم که مصحف فاطمه در طول هفتاد و پنج روز زندگى مصیبتبار فاطمه بعد از رحلت پدر بزرگوارش به تدریج نازل شده و امیرالمؤمنین آن را نوشته و به نام مصحف فاطمه علیهاالسلام نامگذارى گردیده است.
در مجموع، از مطالب استفاده مى‏کنیم که مصحف فاطمه از جانب خدا توسط پیک وحى (جناب جبرئیل) به فاطمه علیهاالسلام القاء شده و اوضاع آینده جهان و اخبار غیبى در مورد سرنوشت فرزندان فاطمه علیهاالسلام و جنایات خلفا و پادشاهان ستمگر و سایر مسائل غیر فقهى در آن به ثبت رسیده و آن کتاب جزو ودایع امامت، هم‏اکنون در محضر امام زمان- عجل اللَّه تعالى فرجه- مى ‏باشد.
1ـ بحارالانوار، ج 26، ص 41، ح 72- کافى، ج 1، ص 241، ح 5 و ص 458، ح 1- بصائر، ص 153 ح 6- عوالم، ج 11، ص 188.
2ـ بصائرالدرجات، ص 159، ح 27.
3ـ اصول کافى، ج 1، ص 240، ح 2- بحار، ج 26، ص 44، ح 77 و ج 43، ص 80، ح 68- بصائر ص 157، ح 18.
به نقل از وبلاگ چهارده گوهر آسمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق، رنگِ خداست، ای باران!
عاشقی، کیمیاست، ای باران
من غریبم؛ غریبه‌ای تنها
دردِ من، بی‌دَواست، ای باران!
گر چه در خود شکسته‌ام، امّا
گریه‌ام بی‌صداست، ای باران!
یک نفر، باز هم، صدایم کرد
این صدا، آشناست، ای باران!
من و تو، رهسپار دریاییم
عاشقی، سهمِ ماست، ای باران!
دلِ من، باز هم، بهانه گرفت
شانه‌هایت کجاست، ای باران؟!


خودِ خودم

 


روانکاوی این نکته به اثبات رسیده که قسمت اعظم روان انسان بر خود او مخفی و پنهان است . گاهی هنگام بروز یک مشکل اجتماعی ، رفتارهای ناپسندی از انسان سر می زند که پیش از آن تصور آن را هم نمی کرد . این همان مسئله ای است که بشر را ترغیب می کند حقیقت خود را بهتر بشناسد . یکی از لوازم مهم موفقیت انسان ، همین شناخت از خود است . به گفته امام محمد غزالی ، دانشمند بزرگ اسلامی : " هیچ چیز به تو نزدیکتر از خود تو نیست ، چون خود را نشناسی ،‌ دیگران را چگونه خواهی شناخت ؟ "
خود شناسی به معنای شناخت همه جانبه از وجود خود و توانائیهای خویشتن است . اینکه فرد دریابد چه هست ؟ از کجا آمده ؟ به کجا خواهد رفت ؟ و برای چه به دنیا آمده است ؟ همین شناخت از خود ، کلید معرفت به خداوند یکتا و حکیم است . چنانکه گفته اند :
" هرکه خود را شناخت ، خدای خود را می شناسد . "
انسان با استعدادهای شگفت خود ، دارای یک کالبد ظاهری است که آن را جسم می گویند و باطن او ، نفس و روح اوست . حقیقت انسان ، همین نفس و جان اوست که اگر پاک و تزکیه گردد ، عقل روشن بین می شود و درنتیجه شخص ، راه صحیح را از خطا تمیز می دهد . به عبارت دیگر ، سعادت انسان و دستیابی به کمالات الهی ، بستگی به تهذیب و تربیت نفس دارد . چراکه جسم انسان در اغلب موارد ، پیرو نفس اوست . به عنوان مثال ، چشم آدمی مناظری را دنبال می کند که نفس فرمان می دهد . بنابراین انسانها باید بکوشند نفس خود را بشناسند و آن را از آلودگیهای گناه و تباهی پاک سازند تاا از کژیها و انحرافات رهایی یابند.
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوش آندمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو مرغ خوش الحانیست
روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
از نگاه دانشمندان ، امروزه روانکاوی و خود کاوی ، روشی مهم برای پی بردن به بیماریهای روانی و درمان آنهاست . علی (ع ) نیز با بیانی جذاب و دلنشین ، کشف بیماریهای روانی و درمان آنها را از طریق خود کاوی توصیه می کند و می فرماید :
" بر خردمند لازم است که در نفس خویش کاوش کند و مفاسد و رذائل روح خویش را درمورد ایمان و عقیده و اخلاق و آ‌داب بدست آورد . آنگاه آنها را در سینه خود ضبط کند و یا بر کاغذی بنویسد ، سپس برای ریشه کن ساختن آن پلیدیها و رذائل ، بطور جدی اقدام کند . "
بطور کلی بزرگان الهی وقتی می خواهند انسان را به ارزشهای عالی سوق دهند ، او را متوجه درون خود می کنند تا حقیقت وجود خویش را کشف کند . انسانی که به باطن خویش با تیزبینی می نگرد و ضعفها و کاستیهای آن را شناسایی می کند ، جایگاه خویش را در این جهان خواهد یافت . او درمی یابد که پستی ، دروغگویی ، نفاق و فساد ، با جوهر عالی وجودش سازگار نیست . بلکه او انسانی آزاد و مختار است که مسئول سرنوشت خویش و آباد کردن جهان است . او آفریده خداوند است و برحسب تصادف بر دیگر مخلوقات الهی برتری نیافته تا استبداد بورزد و همه چیز را برای خویش تصاحب کند . از سوی دیگر ، قدر و منزلت او این اجازه را نمی دهد که خود را ناچیز و حقیر بپندارد و دیگران حقوق و شأن او را پایمال کنند . این است که با خودشناسی ، زندگی انسان ، معنا و مفهوم دیگری می یابد و زمینه دریافت نیکی ها و فضایل اخلاقی در او فراهم می شود . خداوند در قران کریم به این مسئله اشاره می کند که نفس انسان ، نیکو آفریده شده و گرایش به بدی و پرهیزکاری به آن الهام شده است . اما کسی رستگار می شود که نفس خود را پاکیزه سازد .
شناخت خود و تزکیه نفس ، راههای مختلفی دارد . یکی از مهمترین شیوه ها ، تفکر و خلوت کردن با خود است . لازم است در پاره ای از مواقع ، آدمی به محاسبه خود بپردازد و کارهایی را که انجام داده ارزیابی کند . در این رابطه ، روانشناسان توصیه می کنند در اتاقی ساکت و آرام ، در جایی آسوده بنشینید و بخواهید یک ساعت کسی مزاحمتان نشود تا ذهنتان متوجه هیچ سر و صدایی نشود و احتیاجات بدنی ، هوش شما را متوجه جسم نکند . توجه داشته باشید که ده ها عامل درونی ، شما را به عقب می کشاند تا از خود کاوی منصرف شوید . شما با محاسبه کارهای روزانه ، می توانید شخصیت خود را تغییر دهید . همچنین با ایجاد نیروی مثبت در خود ، این قدرت را دارید که ارزشهای جدید و هدفهای نوینی را برای زندگی خود برگزینید .
از امام سجاد (ع ) سوال شد : از همه مردم مهمتر و با شخصیت تر کیست ؟ فرمود : " آن کس که تمام دنیا را با نفس خود برابر نمی بیند . " یعنی او برای خویش ، عزت و شرافتی قائل است که اگر تمام دنیا را در یک کفه ترازو / و شرافت و کرامت نفس را در کفه دیگر قرار دهند ، حاضر به معامله نیست .

منبع


نمیدانم؟


بسیاری از ما عادت داریم در مورد مسائل مختلف بدون تامل و داشتن اطلاعات و دلائل کافی اظهار نظر می کنیم.در صورتی که صحبت کردن در مورد هر موضوع نیاز به دقت زیاد دارد.
در جامعه دیده میشود که افراد به خود حق اظهار نظر  درباره ی هرچیزی را می دهند و این امر مشکل ساز و نا زیبائیست!
مثلا شخصی که حتی یکبار هم به خبرهای سیاسی توجه نداشته به نظریه پردازی در مورد سیاست روز جامعه میپردازد!یا شخصی که اطلاع چندانی از ورزش ندارد عملکرد یکی از کمیته های ورزشی را زیر سوال میبرد!یا اینکه فردی که احکام دین را در سطح ابتدایی هم نمیداند فتوا صادر میکند و...
در حالی که در قرآن و کلام معصومین علیها السلام بارها آمده است که در مورد اظهار نظر کردن و پاسخ دادن به سوالات دیگران به حدس و گمان و ظن اطمینان نکنید فقط در صورتی پاسخ بدهید که اگاهی کامل دارید و در غیر اینطورت به گفتن نمیدانم اکتفا کنید.
کسانی که به این مسائل توجه ندارند و بدون درنظر گرفتن این مطلب به اظهار نظر میپردازند قطعا دیگران را به راه اشتباه هدایت میکنند.
 پیرو این راه بودن ثمره ای جز ایجاد هرج و مرج در جامعه، بوجود امدن مشکل در روابط عاطفی و انسانی بین مردم،داغ شدن بازار شایعه،بازی با آبروی دیگران،ایجاد بدبینی و وحشت و بی اعتمادی در مردم ،قضاوتهای اشتباه و....نخواهد داشت.
خود فرد نیز دیگر مورد اعتماد شناخته نمیشود و آبرویش در معرض خطر قرار میگیرد.
پس بهتر از قبل از اینکه در دریای نادانی دیگران غرق شویم به تحقیق دقیق در مورد هر مسئله بپردازیم.
به نظرتان گفتن یک نمیدانم بهتر از این مشکلات نیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته نوشت:
1.بسم الله الرحمن الرحیم
و ما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنى من الحق شیئا
 اکثر آنها در قضاوتهاى خود تنها از ظن و گمان پیروى مى کنند در حالى که ظن و گمان به هیچوجه انسان را به حق و حقیقت نمى رساند.
(سوره یونس آیه 36)
2.هرکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
هرکس که نداند و نداند کـــه نداند
در جهـــل مرکب ابدالـــــدهر بماند
3.به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست
زحمتی میکشم از مردم نــــــــادان که مپرس
4.
هرکس بداند که نداند از همه داناتر است.(سقراط(
5.زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالســـــــلام رفت!


کاسه و کوزه!

 

کاش پایم شکسته بود تا کاسه ی داغتر از آش نمیشدم و او هم کاسه کوزه را بهم نمیزد و کاسه و کوزه را برسر من نمیشکست ان وقت الان کاسه چه کنم چه کنم دست نمیگرفتم!اخر نمیدانستم کاسه ای زیر نیم کاسه است!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته نوشت:
1."آنجا که عشق فرمان میدهد،محال سر تعظیم فرود می آورد"
2.شما سرعت سیر نور رو میدونین ...ولی سرعت سیر تاریکی چقدره؟؟؟؟
3.ب
ه تقویم ها اعتباری نیست
اگر خودت متحول شدی نوروزت مبارک!
4.
نمی شود که مرا در خودم رها بکنی
و بعد با همه بنشینی ادعا بکنی
که عاشق منی و حاضری به خاطر من
هزار بار صمیمانه جان فدا بکنی
از آن طرف ته قلبت اگر که دست دهد
بنای عشق رقیب مرا به پا بکنی
شکست پشت من از بار بی وفایی تو
نخواستی با من عاشقانه تا بکنی
من از قبیله دردم چگونه می خواهی
که حق عشق اصیل مرا ادا بکنی؟
دوباره فرصت جبران گرفته ای از من
که بلکه این گره را عاشقانه وا بکنی
قبول! قلب مرا باز هم نشانه بگیر
اگر خطا بکنی وای اگر خطا بکنی
سید محمد بابامیری


کنترل زبان

موضوع: کنترل نکردن زبان  
نویسنده: حضرت امام خمینی (ره)
مخاطب: عروس امام
متن نامه    
  دخترم! به بعض آفات این عنصر کوچک و این زبان سرخ که سر سبز را به باد دهد. از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل  مشو.
  گاهی که در جلسات أنس با دوستان هستی. خطاهای بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که می‌توانی شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضای دوست شود، چه می‌کند و چه مصیبت‌ها به بار می‌آورد که یکی از آنها غیبت برادران و خواهران است.
  ببین با آبروی چه کسی بازی می‌کنی و چه اسراری را از مسلمانان روی دایره می‌ریزی و چه حیثیّاتی را خدشه‌دار می‌کنی و چه شخصیت‌هایی را می‌شکنی؟
  آن گاه این جلسه شیطانی، مقیاس بگیر و ملاحظه کن که در یک سال در همین امر پیش‌پا افتاده چه کردی و در پنجاه، شست سال دیگر چه خواهی کرد و چه مصیبت‌ها برای خود به بار خواهی آورد و در عین حال آن را کوچک می‌شماری و این کوچک شمردن از حیله‌های ابلیس است که خداوند به لطف خود، ما را همگی از آن مصون دارد.
  منبع نامه: شیروانی، علی، برنام? سلوک در برنامه‌های سالکان.  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.غیبت موجه یا غیر موجه!؟     
2.خویشتن داری و خموشی را   هوشمندان,حصار جان دانند
گر زیان بینی از بیان بینی        ور زبون گردی از زبان دانند
راز دل,پیش دوستان مگشای           گر نخواهی که دشمنان دانند
3.گناهان زبان

لذت ِدم!

یکی از اسباب تکبر انسانها زیبایی شونه!ولی این ظاهر زیبا تا کی به درد میخوره؟
ظاهر خیلی به کار نمیاد فقط در قالب خواستگاری و امثال این مهم به نظر میرسه!تا حالا دیدید در خانواده بعد از ده سال زندگی مشترک اختلافها سر ظاهر باشه؟
ظاهر زیبا نمی آید به کار
حرفی از معنا اگر داری بگو
مثلا یک لباس جدید که میخریم،چقدر به نظرمون قشنگه،از داشتنش چه احساس خوبی داریم و فکرمون رو به خودش جلب میکنه.ولی بعد از اینکه چندبار پوشیدیمش آیا به همون اندازه در نظرمون زیباست؟
ما درون رو بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را ‏
امام کاظم علیه‏السلام میفرمایند: ‏
إنَّ مَثَلَ الدُّنیا مَثَلُ الحَیَّةِ مَسُّها لَیِّنٌ و فی جَوفِهَا السَّمُّ القاتِلُ؛
حکایت دنیا حکایت مارى است که دست سودن به آن موجب احساس نرمى و در درونش زهرى کشنده است .
یا جوان ، خیلی تحرک و جنب و جوش داره و در هر شرایطی خیلی سریع عکس العمل نشون میده و جبهه میگیره.لذتهای دنیا دلگرمش میکنه ،در مقابل هر حرفی زود ناراحت میشه  و ... همون شخص وقتی به سن پیری میرسه سنجیده تر رفتار میکنه در مقابل هر حرفی اول تامل میکنه و بعد جواب میده.لذتهای دنیا زود به خود مشغولش نمیکنه و ...
توجه به ظاهر به زیبایی ها خوبه ولی به اندازه اش.اگر تمام انرژی و توان انسان در راه چشیدن این زیبایی ها باشه که هم دنیا رو باخته هم آخرتش رو چون این زیبایی ها هیچ وقت تمومی نداره ولی اگه در راه دین و معرفتش ازشون بهره بگیره هم لذت دنیا رو برده هم آخرت رو.
شاید این شعر تمام حرفها رو در دل خودش جا داده باشه
این دیگ زخامی است که در جوش و خروش است
چون پخته شد و لذت دم دید خموش است