سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملیـحـــــــــــــــــــــــــــانه

تعرض از تاثیرات بی حجابی است

 

ای پیامبر(گرامی)،به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو
که خویشتن را به جلباب(چادر)فروپوشند،
که این کار برای اینکه آنها شناخته شوند و
تا از تعرض و جسارت آزار نکشند،بر آنان بسیار بهتر است
و خدا آمرزنده ی مهربان است.(1)

برای افطار مهمان داشتیم و باید هرچه زودتر به خونه بر می گشتم .نیم ساعت به اذان مغرب باقی مونده بود که از نمایشگاه قرآن خسته و کوفته آمدم بیرون.
سریع به سمت مترو حرکت کردم.وقتی به یکی از میدان های نزدیک خانه مان رسیدم اذان می گفتن.با دیدن صف کیلومتری اتوبوس به سمت ایستگاه تاکسی ها حرکت کردم.وای ماشین نبود!
کنار خیابان منتظر بودم و ماشین هایی که برای رسیدن به افطار با سرعت نور حرکت می کردن  و ارزش جان شون از به افطار رسیدن کمتر بود رو نگاه می کردم.
یک خانمی هم کنار من منتظر ماشین ایستاد...احساس کردم نگرانه، با انگشت مدام با بند کیفش بازی می کرد...
سر و وضع نا مناسبی داشت،یک مانتوی خیلی کوتاه کرم با یک شال کوتاه بنفش!موهاش رو به شیوه ی شگفت انگیزی(نمی دونم چطوری)روی آسمون نگه داشته بود!آرایش غلیظی داشت و یک کفش فکر کنم پاشنه ده سانت پاش بود!همین طور متحیر نگاهش می کردم و از طرفی هم منتظرتاکسی بودم که با صدای آن خانم به خودم آمدم.
وقتی به طرفش برگشتم گفت:خانم ببخشید شما مسیرتون از این سمته؟می خواید با تاکسی برید؟
من که هنوز محو سر و وضعش بودم ، با تعجب نگاه کردم و در جواب سوالش گفتم:بله!چطور؟
گفت: می تونم منم با شما بیام؟
گفتم: با من؟
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! متوجه تعجبم شد و خودش ادامه داد...
الان شب شده من می ترسم تنهایی سوار ماشین بشم اگه با شما بیام خیالم راحت تره.
گفتم :خواهش می کنم.خوشحال میشم توی راه تنها نباشم...
تاکسی که آمد با هم سوار شدیم.خیلی دلم می خواست یکم باهاش صحبت کنم اما انقدر برام عجیب بود که چنین با آدمی با این سر و وضع از سوار تاکسی شدن آن هم در شلوغی موقع اذان ِ وسط شهر می ترسه نتونستم زیاد صحبت کنم.
همش با خودم می گفتم:اگه از این مورد توجه بودن می ترسه چرا این طوری آمده بیرون؟اگه مورد توجه بودن رو دوست داره و  اینطوری راحته پس این همه ترس برای چیه؟مگه مجبور بوده با این وضع بیاد که این همه استرس و فشار روانی رو تحمل کنه؟
خیلی فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیده ام هنوز...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته نوشت:
1.سوره احزاب.آیه59
2.رهبر عزیزمان حضرت آیت الله خامنه ای :
زن را آزاد می کنند تا بیشتر خود نمایی کند،تا بیشتر صحنه را برای بهره برداری های نا مشروع مرد آماده کند...این در واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن است.


نمیدانم؟


بسیاری از ما عادت داریم در مورد مسائل مختلف بدون تامل و داشتن اطلاعات و دلائل کافی اظهار نظر می کنیم.در صورتی که صحبت کردن در مورد هر موضوع نیاز به دقت زیاد دارد.
در جامعه دیده میشود که افراد به خود حق اظهار نظر  درباره ی هرچیزی را می دهند و این امر مشکل ساز و نا زیبائیست!
مثلا شخصی که حتی یکبار هم به خبرهای سیاسی توجه نداشته به نظریه پردازی در مورد سیاست روز جامعه میپردازد!یا شخصی که اطلاع چندانی از ورزش ندارد عملکرد یکی از کمیته های ورزشی را زیر سوال میبرد!یا اینکه فردی که احکام دین را در سطح ابتدایی هم نمیداند فتوا صادر میکند و...
در حالی که در قرآن و کلام معصومین علیها السلام بارها آمده است که در مورد اظهار نظر کردن و پاسخ دادن به سوالات دیگران به حدس و گمان و ظن اطمینان نکنید فقط در صورتی پاسخ بدهید که اگاهی کامل دارید و در غیر اینطورت به گفتن نمیدانم اکتفا کنید.
کسانی که به این مسائل توجه ندارند و بدون درنظر گرفتن این مطلب به اظهار نظر میپردازند قطعا دیگران را به راه اشتباه هدایت میکنند.
 پیرو این راه بودن ثمره ای جز ایجاد هرج و مرج در جامعه، بوجود امدن مشکل در روابط عاطفی و انسانی بین مردم،داغ شدن بازار شایعه،بازی با آبروی دیگران،ایجاد بدبینی و وحشت و بی اعتمادی در مردم ،قضاوتهای اشتباه و....نخواهد داشت.
خود فرد نیز دیگر مورد اعتماد شناخته نمیشود و آبرویش در معرض خطر قرار میگیرد.
پس بهتر از قبل از اینکه در دریای نادانی دیگران غرق شویم به تحقیق دقیق در مورد هر مسئله بپردازیم.
به نظرتان گفتن یک نمیدانم بهتر از این مشکلات نیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته نوشت:
1.بسم الله الرحمن الرحیم
و ما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنى من الحق شیئا
 اکثر آنها در قضاوتهاى خود تنها از ظن و گمان پیروى مى کنند در حالى که ظن و گمان به هیچوجه انسان را به حق و حقیقت نمى رساند.
(سوره یونس آیه 36)
2.هرکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
هرکس که نداند و نداند کـــه نداند
در جهـــل مرکب ابدالـــــدهر بماند
3.به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست
زحمتی میکشم از مردم نــــــــادان که مپرس
4.
هرکس بداند که نداند از همه داناتر است.(سقراط(
5.زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالســـــــلام رفت!